به ياد شهيد والا مقامي از واحد ادوات تيپ امام حسن (ع) |
تقدیم به برادر عزیز شقایقی به جا مانده از قافله عشق، سرداری از دلاوران عرصه وجود، عزیز اقتدار نموده به سپه سالار دشت نی نوا، او که برگ سبز پاها و چشم خود را پیشکش رب الحسینع نموده. او که لبخندهایش قهقهه های شیطان را به زنجیر کشیده، و قامت رعنای استقامت و استواری بر پیشانی بلندش بوسه زده است. و اینک باید در پی قاموسی دیگر بود تا واژگان نو آن ترجمان بهتری از عاشقی اینچنین باشد به چشمهایم علی زراسوند. روح متلاطم و پرسشگرش ساحل آرامشی نداشت و تا زیر و بم مسئله ای را در نمی آورد آرام و قراری در کارش نبود. بعد از جستجوهای فراوان و عدم قانع شدن از ابهام ایجاد شده، بالاخره جواب سوالش را از مرحوم علامه جعفری با آن لهجه شیرین آذری اش گرفت: کلاً هنگام مواجهه و عبور از سرعت گیر شبهات، هر چیزی که ریشه در عقل و عقلانیت داشته باشد، ریشه در شرع دارد و شریعت اسلام آنرا تائید می کند. با چنان حرص و ولعی از یافتن جوابش می گفت که ماهیت ذاتی دانشجو بودنش را فریاد می زد. زمانیکه اکثر شیر بچه های تیپ امام حسنع محصلینی با میانگین سنی حدود بیست و یک و دو ساله بودند او دانشجوی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران بود. پسری آرام با چشمهایی رنگی و پوستی روشن، سر به زیر و کم حرف که دستهای زبرش، حکایت زندگی سخت کارگری او را به تصویر می کشید و معلوم بود مسیر دشوار و پر مشقتی را تا اشغال صندلی یکی از بهترین دانشگاههای این کشور طی نموده است. هنگام سوار شدن بر جیپ صد و شش، به همراه محسن جد غریب و علی زراسوند، تعجب می کردی والا انسان شاعری همچون او، آنهم با آن روحیه و طبعی لطیف، چگونه تک تک سلول های بدنش به گلوله هایی آتشین تبدیل شده و قلب خصم بعثی را جولانگاه تاخت خود قرار می دهد. هنگام برخورد با او علامت سئوال های مکرر در مکرری ذهنت را آشفته می کرد. چگونه او از خنکای دلنشین فضای دانشگاه، آنهم در عنفوان جوانی و آتشفشان سنین غرور و شهوت دل کنده و در گرمای مهلک کوره جنگ روح بلندش را آبدیده می کند. بی شک او استاد اعظم این دانشگاه را حسین بن علیع یافته بود که دانشگاه پایتخت را رها کرده و اینچنین بی مهابا از خاکریزهای بلند نفس عبور می کرد. و آنگاه که پیر جماران با فریادهای بلند خود تاریخ را به چالش می کشید که : بی اغراق مردم غیور و شریف ایران زمین به مراتب از مردمان صدر اسلام برترند، به چنین برگ های برنده ای استناد می نمود. اینک تیر ماه سال شصت و پنج است و گرمترین ماه سال و بارش تیغ های آفتاب. او به همراه دیگر رزمنده های تیپ 15 امام حسنع جهت آزادي مهران و دفع پاتک های وحشتناک ارتش متجاوز بعثی بعد از عمليات خود را به مهران رسانده اند و در جنگی نا برابر، و شاید به جرات بتوان گفت تنها جنگی بود که شلیک یک فشنگ، جوابش یک گلوله تانک یا یک راکت هلی کوپترهای مجهز شوروی سابق بود، سینه های ستبر خود را سد دفاع از حریم دین و این مرز و بوم کردند. حجم سنگین آتش طرفین بسیار زیاد بود و هلی کوپترهای خصم دون نیروهای لشکر اسلام را زمینگیر کرده بود که ناگهان راکت شلیک شده جیپ صد و شش را به سمت آسمان پرتاب کرد و تکه پاره آهن های مچاله شده بشدت به زمین برخورد کرد. علی و او هر یک به سویی پرتاب شدند چشم و ناحیه راست بدن و صورت علی کاملاً متلاشی و بطور کامل غرق در خون شده بود و تصور همگان این بود که علی به شهادت رسیده است. و بدن سالم او حکایت از زنده بودنش داشت و تو گویی او بر خاک های گرم منطقه به خوابی عمیق فرو رفته است. اما غافل از آنکه ترکشی کوچک بعد عبور از بازوی دست چپش ماموریت داشت تا قلب او را به آسمان ها گره بزند و آن ترکش کوچک کلید رهایی روح بلندش از قفس تن شد. غروب آن روز، غروب آفتاب آلاله ای بود که اندک صباحی میهمان ما خاکیان بود. شهید بیست و سه ساله دانشجوی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، سعدی موسیوند اینک در آرامستان گوشه سر بر مولا و سرورشان، اقیانوس بی کران عشق و وفا ابا عبدالله الحسینع نهاده اند و حسرت فرشتگان را در این امتحان نظاره گرند. |
همرزمان تصوير و منطقه عملياتي را شناسايي كنيد. تا دگر بار خاطره ها شما را در حال و هواي زيباترين روزها ببرد .
كدامين ياران ؟ و كدامين منطقه عملياتي است ؟ همرزمان خود را در كسوت جواني در تيپ خوبان شناسايي كنيد و براي ما بنويسيد .
تصاوير را با دقت نگاه كنيد ،اگرخود را در ميان آنها يافتيد . آينه اي مقابل خود بگيرد ، نه نه ....جوي آب لازم نيست فقط آينه اي مقابل خود بگيرد تا گذر زمان را دريابيد. چهره هايتان تغيير كرده ولي قطعاً وجودتان همان صفا را دارد .
قسمت آخر مصاحبه با سردار پريشاني
گردهمایی رزمندگان تیپ 15 امام حسن مجتبی(ع) به همت و تلاش تعدادی از بازماندگان تیپ هر ساله برگزار میشود، به نظر شما تجمعات اینچنینی میتواند اثر بخش باشد؟
وقتی صحفات تاریخ را ورق میزنیم و فراز و نشیبها و اتفاقات را از دوربین چشم مورخان، نویسندگان و محققین نگاه میکنیم درمییابیم که چه بسا برای دسترسی به وقایع و حوادث تاریخی میبایست روزها، ساعتها و شاید سالها زمان صرف جمعآوری اخبار، حوادث و همچنین پیدا کردن منابع و عوامل آن اخبار کرد. در این میان پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ و بهدنبال آن پایان جنگ، اغلب نویسندگان و پژوهشگران بهواسطه نبودن امکانات و منابع قابل اعتماد و همچنین به لحاظه طبقهبندی سوژهها اغلب به صورت سطحی و آماتور، با عجله و بدون تحقیق پای کار میآمدند و در نتیجه مورد انتقاد شدید بازماندگان جنگ هم قرار میگرفتند.
تعدادی از بازماندگان جنگ تحمیلی که در سازمان 15 امام حسن مجتبی(ع) در میادین نبرد در کنار همرزمان خود افتخارها آفریدند در عنفوان جوانی در کنار هم، در یک مدرسه که میتوان آن را مدرسة انسانهای افلاکی نامید مشغول به تحصیل علم و دانش بودند؛ بنابراین خاطراتی بسیار شیرین و گاهی تلخ در طول آن دورة دانشآموزی هشت ساله دارند و چه بهتر است که این خاطرات تلخ و شیرین از درون اتاقهای کوچک خانههایمان خارج و در خیابانها، کوچهها، مدرسهها، دانشگاهها و این گردهماییها آورده شود و با انتقال این خاطرات به دیگران زمینه آگاهی بیشتر نسلهای آینده از این حوادث بیشتر مهیا شود.
امیدوارم بر پایه این حدیث پیامبر گرامی اسلامی که نقل شده است: هر شهید هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت میکند، شهیدان عزیز والا مقام تیپ 15 امام حسن مجتبی علیه السلام در روز قیامت به شفاعت دوستان و یاران بازمانده از قافله بشتابند. دوستان و همرزمان آنان هم هر سال یک بار گردهم جمع میشوند و با بستن عهد و پیمان مجدد قول میدهند که تا آخرین لحظه و با آخرین قطره خون خود از اصل و منشور انقلاب اسلامی و آرمانهای والای شهیدان جنگ و انقلاب اسلامی نگهبانی کنند و ادامه دهندة راه آنان باشند.
در پایان باید به مسئولین، پایهگذاران، تصمیمگیران و مدیران این حرکت مقدس خسته نباشید گفت و برای ماندگاری این حرکت مقدس یک منشور نوشت و آن را پایه و اساس کنگره بزرگداشت تیپ 15 امام حسن مجتبی(ع) قرارداد تا بتوانیم به فرزندان خود بیاموزیم که چگونه راه پدران خود را ادامه دهند. انشاءالله تا قیام الهی حضرت مهدی(عج) این منشور سند عبور این انسانها از پل صراط شود.
قسمت نهم مصاحبه با سردار پريشاني
به نظر شما، بازماندگان قافله شهدا و متولیان امر در این راستا چه باید بکند؟
صلابت و اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی مرهون فداکاری و جاننثاری خون شهیدان و همچنین ایثارگری و از خود گذشتگی عدهای از جوانان و پیران اهل معرفت است. جلوهای از منزلت والای رزمندگان راه خدا این است که چه کشته شوند و چه بکشند پیروزند. آنگاه که جان خویش را در جبهه فدا کنند یا پس از مجروح شدن و تحمل مشقتها و درد بسیار که خود پاداشی بزرگ دارد به درجه جانبازی و سپس به شهادت برسند، در نزد خداوند متعال دارای جایگاهی بسیار رفیع خواهند بود؛ تا آنجایی که امام خمینی(ره) در فرازی از سخنان گوهر بار خود میفرماید: «از خداوند میخواهم مرا در کنار شهدا جنگ تحمیلی بپذیرد».
پس از جنگ، جانبازان و خانواه شهدا اسوة مجسم دوران نبرد هستند. آنها، آن دسته از رزمندگانی هستند که به عهد خود با خدا استوار ماندند و به انتظار وعدة موعود روزشماری میکنند.
اما نکته مهم این است که باید با دینداری صحیح و عاقلانه، راه رسیدن به سعادت اخروی و سیر الیالله را هموار کنیم تا در صفحات تاریخ انقلاب اسلامی افتخار روشنایی طریق الی الله را به نسلهای دیگر انتقال دهیم و اما به متولیان و مسئولین امر این را باید گفت که امیدواریم فقط عاقبت به خیری شامل حالشان شود به گونهای که روح بزرگ حضرت امام خمینی(ره) و شهیدان از آنها راضی و خشنود باشد.